★بر محمد و آل محمد صلوات★

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا *۱۰۳آل عمران*

★بر محمد و آل محمد صلوات★

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا *۱۰۳آل عمران*

این سایت صرفا جهت اعتلای فرهنگ اسلامی و یادآوری و گسترش مسائل دینی و اعتقادی و درج مطالب مفید و کارآمد برای همه بازدیدکنندگان میباشد
والسلام علی من اتبع الهدی

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


دانشمندان علم درآیه و گروهی از متخصصین علم حدیث، تصریح کرده اند که حدیث های نقل شده در کتاب های اهل سنّت – کتابهای صحیح، مسند و غیره – در مورد حضرت مهدی علیه السلام متواتر است. 

ما با توجه به کثرت آنان و جهت اختصار، تنها تعدادی از آنها را نام می بریم:

۱ – بربهاری، بزرگ حنبلیها و عالم دوران خویش (متوفای ۳۲۹)

شیخ حمّود تویجری در کتابش به نام «الاحتجاج بالاثر علی من انکر المهدی المنتظر» ص ۲۸ گوید که، بربهاری در کتاب خود «شرح السنه» تحت عنوان «ایمان به فرود آمدن عیسی بن مریم علیه السلام» می نویسد: «او فرود می آید . . . و پشت سر قائم آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم نماز می گذارد».

پوشیده نیست که واژه «ایمان» یعنی: اعتقاد. پس بر پایه حدیث آحاد، نمی توان اعتقادی را بر پا داشت.

۲ – محمّد بن حسین آبری شافعی (متوفای ۳۶۳)

در کتابش به نام «مناقب الشافعی» گوید: «اخبار وارده از مصطفی (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) متواتر و از راویان بسیار زیادی نقل شده است که مهدی می آید، او از خاندان پیامبر (صلی اللَّه علیه [و آله و سلم) است. هفت سال سلطنت می یابد، زمین را از عدل پر می کند، با عیسی خروج می نماید، و برای کشتن دجّال او را یاری می دهد».

این مطلب را قرطبی مالکی در کتاب «التذکره» ص ۷۱ و مزّی در کتاب «تهذیب الکمال» ج ۲۵، ص ۱۴۶، ش ۵۱۸۱، در شرح حال «محمّد بن خالد جندی»، و «ابن قیّم» در کتاب «المنار المنیف» ص ۱۴۲، ح ۳۲۷، و افراد دیگری از آبری، نقل کرده اند.

۳ – قرطبی مالکی (متوفای ۶۷۱)

در کتاب «التذکره» سخن آبری را – که قبلاً آوردیم – نقل کرده و بیان او را در صحیح دانستن حدیث های پیرامون حضرت مهدی علیه السلام، تأیید کرده است، و به سخن حافظ حاکم نیشابوری احتجاج کرده که گوید: «و حدیث های روایت شده از پیامبر (صلی اللَّه علیه [و آله و سلم) در نصّ بر قیام مهدی از خاندانش، که از فرزندان فاطمه است، ثابت می باشد».(۱) و در تفسیر خود «الجامع الاحکام القرآن» در تفسیر آیه ۳۲ سوره مبارکه توبه چنین آوره است: «اخبار صحیح بر این که مهدی از خاندان پیامبر (صلی اللَّه علیه [و آله و سلم) است، متواتر می باشد».(۲)

۴ – حافظ متقن، جمال الدین المزی (متوفای ۷۴۲)

گفته آبری را – که قبلاً ذکر شد – در متواتر بودن حدیث های پیرامون حضرت مهدی علیه السلام، به عنوان دلیل و برهان آورده، و متعرّض مطلبی از او نشده، بلکه آن را از جمله مسلّمیّات به شمار آورده است.(۳)

۵ – ابن قیّم (متوفای ۷۵۱)

نیز سخن آبری را تأیید و روایات پیرامون حضرت مهدی علیه السلام را به چهار دسته: صحیح، حسن، غریب و موضوع تقسیم کرده است.(۴)

بدیهی است که تنها مجموعه روایات صحیح و حسن، با آن تعداد زیاد و گسترده، برای اثبات تواتر این روایات کافی است.

۶ – ابن حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲)

متواتر بودن حدیث ها را از دیگران نقل(۵) و بدین گونه تأیید می کند: و در نماز خواندن عیسی علیه السلام پشت سر مردی از این امت و قرار داشتن آن در آخر الزمان و نزدیک به قیامت، دلیلی است بر درستی کلامی که گویند:

«إنَّ الإرضَ لا تَخْلُو مِنْ قائِمٍ لِلَّهِ بحجهٍ(۶)؛ هیچگاه زمین از حجت خدا که قائم به امر باشد خالی نخواهد بود».

۷ – شمس الدین سخاوی (متوفای ۹۰۲)

چند تن از دانشمندان، اعلام کرده اند که سخاوی از کسانی است که به تواترِ حدیث هایی پیرامون مهدی تصریح کرده است. چنانکه ابو الفیض غماری می گوید که علاّمه شیخ محمّد عربی فاسی در کتابش «المقاصد»، و محقق ابو زید عبد الرحمن بن عبد القادر فاسی در کتاب «مبهج المقاصد»، این مطلب را به سخاوی نسبت داده اند.(۷)

همچنین ابو عبد اللَّه محمّد بن جعفر کتانی (متوفای ۱۳۴۵) در کتاب «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» ۲۲۶ / ۲۸۹، این عقیده را از سخاوی نقل کرده است.

۸ – سیوطی (متوفای ۹۱۱)

به نوشته غماری شافعی، او در کتابهایش از جمله «الفوائد المتکاثره فی الاحادیث المتواتره» و «الازهار المتناثره» به تواترِ حدیث های پیرامون حضرت مهدی تصریح کرده است.(۸)

۹ – ابن حجر هیثمی (متوفای ۹۷۴)

از عقیده مسلمانان در مورد ظهور حضرت مهدی علیه السلام بسیار دفاع کرده، و به تواترِ حدیث های آن تصریح دارد.(۹)

۱۰ – متّقی هندی (متوفای ۹۷۵)

مؤلف کتاب «کنز العمّال»، در کتابش «البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان» با دلیل و برهان، از عقیده به امام زمان علیه السلام دفاع کرده است.

و یکی از مهمترین بخشهای این کتاب، چهار فتوایی است که بر ردّ منکرین ظهور حضرت مهدی علیه السلام از علمای چهار فرقه اصلی اهل سنّت، نقل کرده است. آنان عبارتند از: ابن حجر هیثمی شافعی، شیخ احمد ابی السّرور بن صبا حنفی، شیخ محمّد بن محمّد خطابی مالکی، و شیخ یحیی بن محمّد حنبلی.

متّقی گوید: این چهار نفر از علمای اهل مکه و فقهای مسلمین بر چهار مذهب می باشند، و هر کس به فتواهای ایشان مراجعه کند، علم یقین پیدا می کند که همگی آنان بر تواتر حدیث های پیرامون حضرت مهدی علیه السلام متّفقند، و منکرینِ این باور را مستوجب مجازات می دانند، و چنین تصریح کرده اند که ضرب، تأدیب و اهانت او واجب است، تا این که به کوری چشم او به تعبیر آنان به حق برگردد، و در غیر این صورت خونش باید ریخته شود.(۱۰)

۱۱ – محمّد رسول برزنجی شافعی (متوفای ۱۱۰۳)

به تواتر حدیث های مربوط به حضرت مهدی علیه السلام تصریح کرده، گوید: «حدیث های وجود مهدی و قیامش در آخر الزمان و این که از خاندان رسول اللَّه (صلی اللَّه علیه [و آله و سلم) و از فرزندان فاطمه (رضی اللَّه عنها) می باشد، به حدّ تواتر معنوی رسیده، و انکار آنها معنا ندارد».(۱۱)

۱۲ – شیخ محمّد بن قاسم بن محمّد جسوس (متوفای ۱۱۸۲)

کتانی در کتاب «نظم المتناثر» تصریح او را به تواتر حدیث های مهدویت نقل کرده است.(۱۲)

۱۳ – ابو العلاء عراقی فاسی (متوفای ۱۱۸۳)

او کتابی درباره حضرت مهدی علیه السلام نوشته است. و در کتاب «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» تصریح او به تواتر این حدیث ها، نقل شده است.(۱۳)

۱۴ – شیخ سفارینی حنبلی (متوفای ۱۱۸۸)

قنوجی نقل می کند که او در کتابش به نام «اللوائح» قائل به تواتر حدیث های مربوط به حضرت مهدی علیه السلام است.(۱۴)

۱۵ – شیخ محمّد بن علی صبّان (متوفای ۱۲۰۶)

او، تواتر حدیث های پیرامون حضرت مهدی علیه السلام را از ابن حجر در کتابش «الصواعق المحرقه» و از دیگران نقل و به آنها احتجاج کرده و پذیرفته است.(۱۵)

۱۶ – شوکانی (متوفای ۱۲۵۰)

کتاب معروف او به نام «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح» – برای پذیرش او تواتر حدیث های مربوط به حضرت مهدی علیه السلام – کافی است.

۱۷ – مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجی (متوفای ۱۲۹۱)

وی به تواتر اخبار حضرت مهدی علیه السلام تصریح دارد، با تأکید بر این که ایشان از اهل البیت علیهم السلام می باشد.(۱۶)

۱۸ – احمد زینی دهلان (مفتی شافعی ها، متوفای ۱۳۰۴)

حدیث های حضرت مهدی علیه السلام را به فراوانی، توصیف کرده و گوید: «کثرت راویان آنها که یکدیگر را تقویت می کنند، به گونه ای است که افاده قطعیّت می کند».(۱۷)

توجه دارید که قطعیّت در حدیث، با تواتر حاصل می شود.

۱۹ – سید محمّد صدیق حسن قنوجی بخاری (متوفای ۱۳۰۷)

درباره حدیث های پیرامون حضرت مهدی علیه السلام گوید: «حدیث های نقل شده در این مورد، با همه اختلافهایش، بسیار زیاد است، به گونه ای که به حدّ تواتر می رسد».(۱۸)

۲۰ – ابو عبد اللَّه محمّد بن جعفر کتانی مالکی (متوفای ۱۳۴۵)

پس از نقل بعضی قولها در مورد تواتر حدیث های مهدویت، گوید: «نتیجه این که حدیث های وارده در مورد مهدی منتظر، متواتر است».(۱۹)

البته دیگرانی هم هستند که بازگویی گفته های همه آنان دراین مختصر، امکان پذیر نیست، و تعدادی از پژوهشگران، راویان این حدیث ها را از قرن سوم هجری تا به امروز مورد بررسی و تحقیق قرار داده اند.(۲۰)

در اینجا بایستی به گفته مهم استاد بدیع الزمان سعید نورسی (یکی از علمای بزرگ اهل سنّت در اوائل قرن چهاردهم هجری) اشاره کنیم، او می گوید: «در سراسر دنیا، هیچ گروهی هم جهت، شریف و بزرگوار که به شرافت و منزلت اهل البیت [علیهم السلام برسد، وجود ندارد. هیچ قبیله ای نمی تواند خود را به درجه یک زبانی و پیوستگی محکم قبیله اهل البیت [علیهم السلام برساند. هیچ مجموعه و جماعتی نورانی تر از جمع خاندان اهل البیت [علیهم السلام یافت نمی شود.

آری! به درستی اهل البیت [علیهم السلام از روح حقیقت قر آنی تغذیه و از سرچشمه آن نوشیده و به نور ایمان و شرف اسلام، روشنایی یافته اند، و لذا به کمالات عروج کرده، صدها قهرمان بی نظیر و یکتا به دنیا آوردند، و هزاران پیشوا و الگو برای رهبری امت، تقدیم داشتند. و بدون تردید برای عظیم ترین و بزرگترین فرمانده خود مهدی، عدالت کامل، و حقانیت او را برای احیای شریعت محمدی،

و حقیقت قرآن و سنّت احمدی و تطبیق و اجرای آنها را در دنیا، آشکار و نمایان خواهند کرد.

و این امری در نهایت خرد ورزی است، اضافه بر این که در منتهای لزوم و ضرورت بوده، و بلکه ضرورت و مقتضای همه آئین های زندگی اجتماعی است».(۲۱)











حقیر نکاتی رو عرض کنم مختصر اندکی مفصل؛:....آن هم اینست که  گهگاهی چه در رسانه چه در بعضی جاها  میبینیم و مشاهده میکنیم  یک عده آدم  جاهل(قاصر و یا مقصر) و کم عقل با در دست داشتن امکانات و تجهیزات و تبلیغات رسانه ای  القا میکنن که عقیده به مهدی از تفکرات شیعه است.و قضیه رو جوری با آب و تاب و تنش  بد جلوه میدن که گویی الان آسمون به زمین خواهد آمد و کسی که بدون علم و آکاهی پای برنامه هایشان مینشیند میگوید بله حق با اینهاست و چه عجب.شما کجا بودید وجدانن.و 

کم کم شک و شبهه مغز طرف درگیر بین دو جبهه میشه و این بدبخت نمیاد تحقیق کنه و مرگ بهش مهلت نمیده و با حالت شک و تحیر و دودلی از دنیا میره و عاقبتش هم الله اعلم

کید شیطان هم همینه.شک و شبهه در دین انداختن.

آن هم برای مغز عوام که حتی وضوی صحیح بلد نیست و اگر هم بلده واقف به احکام آن نیست.

و حال آنکه شما خواننده محترم باید بدانی که عقیده به مهدی موعود جزو عقاید قطعی تمام مذاهب اسلامی است و این مطلب اثبات شده ای است و از روز روشن آشکارتر و از خورشید پرفروغ تر است.  از طرف دیگه بعضی از جوانان تشیع بدون علم و آگاهی به مذهب تشیع سریعا متزلزل میشوند و تحت تاثیر گفته های افراد شیطان صفت و پلید که به حق دشمنان خدا و دشمنان رسول خدا و اهل بیت ایشانند٬ واقع میشوند‌‌.

علت چیست؟علت این است که ما خود را از حیث اعتقادی محکم بار نیاوردیم.

اگر به بار می آوردیم کسی جرأت شبهه افکنی در دین نداشت و شبهه افکنان را با تیرهای حق(آیات روایات) یا هدایت میکردیم یا اینکه اتمام حجت میکردیم با آنها


پس خیلی نیاز به کار داریم خصوصا در زمینه منجی و مصلح جهانی و موعود شناسی و مهدویت که همه در اصل یک مبحث میباشد 

و هر مومن متدینی باید آنها را در قلب و مغز و اعماق جانش بسپارد تا از یاران آگاه و با بصیرت  امام عصر باشد 

چون روایت داریم  اگر امام را نشناسیم و بمیریم٬به مرگ جاهلیت و کفر مرده ایم.پس بر ما خصوصا شیعیان ٬امام شناسی واجب میباشد ‌.

چقدر قبیحه ادعای پیروی امام زمان بکنیم ولی ذره ای با او آشنا نباشیم.

آشنایی به این نیست که بدانیم او امام دوازدهم است و نام پدرش و مادرش را بدانیم.بلکه قضیه فراتر از اینهاست 

پس هنوز کار داریم و خیلی باید کوشش کنیم تا به مرتبه یاریگر راه  او برسیم و به معنای واقعی کلمه سرباز او بشویم نه اینکه سربار او...ببین تفاوت ره ز کجا تا به کجاست

پس حیات واقعی ما در شناخت امام عصر (عج) میباشد

ان تنصروا الله ینصرکم آیه ۷ سوره محمد(ص)

««اگر دین خدا را یاری کردید٬خدا هم یاریتان میکند

توصیه میشود با آگاهی کامل از مذهب اهل بیت علیهم السلام  با (((((( مراعات حفظ وحدت))))))دفاع کنیم و تمام  نقشه های دشمنان که به سستی تار عنکبوته /هر چند ما مسلمانان از که القائات شیطانی دشمن  کوه ساخته ایم  است/  را نقش برآب کنیم  ان شا الله

جهت حصول موفقیت فقط نیاز به   اندکی صبر و حوصله و دقت و تأنی خصوصا مشروط بر ((( مشورت با کارشناسان و متخصصان و کار آگاهان  دینی)))میباشد


در حالی که حدود ۶۰۰۰روایت و حدیث درباره مهدویت هم در کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت موجود است

هرچند عده ای مغرضانه و یا ناخواسته ایراد به این عقاید میگیرند.شک نکنید کسی که ایراد به عقیده شکوهمند مهدویت میگیرد دو حال برای او ممکن است

یا اینکه جاهل به قضیه است که خدا هدایت گر واقعی است

یا اینکه از عوامل دشمن است که اکثرا از این حربه استفاذه میکنند و مقابله با این ها نیاز به علم و آگاهی خاص دارد

ولی هرکجا چنین افرادی را مشاهده‌‌ کردین سعی نکنید وارد بحث بشوید چون کسی که خودش رو زده بخواب نمیشه از خواب بیدارش  کرد

ان الباطل کان زهوقا

قطعا هر چیز باطلی پایدار نخواهد ماند(رفتنی و زائل شدنی است)

ما که بر حقیم از چه باک داشته باشیم!!!!؟؟؟؟


هر چند شاعر خوش سروده:

چراغی کایزد منان فروزد

هرآنکس پف کند ریشش بسوزد


آیه ای نورانی و عظیم مناسب این شأن و مجال  حال::::::::::::یریدون لیطفئوا نور الله بافواهم والله متم نوره ولو کره الکافرون:::::::::::::

«« کافران میخواهند به وسیله (فوت)دهنهایشان نور الهی را خاموش کنند(ولی بدانند کور خوانده اند)زیرا خداوند نور خودش را به اعلا درجه نورانیت خواهد رسانید هرچند به مذاق کافران خوش نیاید««

و توصیه اهل بیت(ع) حفظ عقاید و پرهیز از جدال و مدارا و تقیه میباشد تا از فتنه ها در امان باشیم

ما باید   به وسیله تقوا و اجتناب از حرام و انجام واجب خود را به مرحله ای از ایمان برسانیم که نور ایمانمان تمامی شک و دودلیها و ظلمات را محو و نابود بگرداند و بجای آن نور یقین و نور علم حقیقی و بصیرت قرار بگیرد 


امیدوارم با کلمات ناقصم مطلب را رسانده باشم

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

مراقب خودتان باشید.التماس دعا

والسلام علی من اتبع الهدی


  • هومان انصاری
  • ۰
  • ۰

د از آن در پیش رنجورش نشاند

رنگ روی و نبض و قاروره بدید

هم علاماتش هم اسبابش شنید

گفت هر دارو که ایشان کرده‌اند

آن عمارت نیست ویران کرده‌اند

بی‌خبر بودند از حال درون

استعیذ الله مما یفترون

دید رنج و کشف شد بروی نهفت

لیک پنهان کرد وبا سلطان نگفت

رنجش از صفرا و از سودا نبود

بوی هر هیزم پدید آید ز دود

دید از زاریش کو زار دلست

تن خوشست و او گرفتار دلست

عاشقی پیداست از زاری دل

نیست بیماری چو بیماری دل

علت عاشق ز علتها جداست

عشق اصطرلاب اسرار خداست

عاشقی گر زین سر و گر زان سرست

عاقبت ما را بدان سر رهبرست

هرچه گویم عشق را شرح و بیان

چون به عشق آیم خجل باشم از آن

گرچه تفسیر زبان روشنگرست

لیک عشق بی‌زبان روشنترست

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت

شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

آفتاب آمد دلیل آفتاب

گر دلیلت باید از وی رو متاب

از وی ار سایه نشانی می‌دهد

شمس هر دم نور جانی می‌دهد

سایه خواب آرد ترا همچون سمر

چون برآید شمس انشق القمر

خود غریبی در جهان چون شمس نیست

شمس جان باقیست کاو را امس نیست

شمس در خارج اگر چه هست فرد

می‌توان هم مثل او تصویر کرد

شمس جان کو خارج آمد از اثیر

نبودش در ذهن و در خارج نظیر

در تصور ذات او را گنج کو

تا در آید در تصور مثل او

چون حدیث روی شمس الدین رسید

شمس چارم آسمان سر در کشید

واجب آید چونک آمد نام او

شرح کردن رمزی از انعام او

این نفس جان دامنم بر تافتست

بوی پیراهان یوسف یافتست

کز برای حق صحبت سالها

بازگو حالی از آن خوش حالها

تا زمین و آسمان خندان شود

عقل و روح و دیده صد چندان شود

لاتکلفنی فانی فی الفنا

کلت افهامی فلا احصی ثنا

کل شیء قاله غیرالمفیق

ان تکلف او تصلف لا یلیق

من چه گویم یک رگم هشیار نیست

شرح آن یاری که او را یار نیست

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دگر

قال اطعمنی فانی جائع

واعتجل فالوقت سیف قاطع

صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق

نیست فردا گفتن از شرط طریق

تو مگر خود مرد صوفی نیستی

هست را از نسیه خیزد نیستی

گفتمش پوشیده خوشتر سر یار

خود تو در ضمن حکایت گوش‌دار

خوشتر آن باشد که سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

گفت مکشوف و برهنه بی‌غلول

بازگو دفعم مده ای بوالفضول

پرده بردار و برهنه گو که من

می‌نخسپم با صنم با پیرهن

گفتم ار عریان شود او در عیان

نه تو مانی نه کنارت نه میان

آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه

بر نتابد کوه را یک برگ کاه

آفتابی کز وی این عالم فروخت

اندکی گر پیش آید جمله سوخت

فتنه و آشوب و خون‌ریزی مجوی

بیش ازین از شمس تبریزی مگوی

این ندارد آخر از آغاز گوی

رو تمام این حکایت بازگوی





مولوی دفتر اول بخش۶

بردن پادشاه طبیب را بالای سر بیمار تا او را ببیند

  • هومان انصاری
  • ۰
  • ۰
 

یکی سیرت نیکمردان شنو

اگر نیکبختی و مردانه رو

که شبلی ز حانوت گندم فروش

به ده برد انبان گندم به دوش

نگه کرد و موری در آن غله دید

که سرگشته هر گوشه‌ای می‌دوید

ز رحمت بر او شب نیارست خفت

به مأوای خود بازش آورد و گفت

مروت نباشد که این مور ریش

پراکنده گردانم از جای خویش

درون پراکندگان جمع دار

که جمعیتت باشد از روزگار

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد

که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه‌کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

سیاه اندرون باشد و سنگدل

که خواهد که موری شود تنگدل

مزن بر سر ناتوان دست زور

که روزی به پایش در افتی چو مور

درون فروماندگان شاد کن

ز روز فروماندگی یاد کن

نبخشود بر حال پروانه شمع

نگه کن که چون سوخت در پیش جمع

گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است

تواناتر از تو هم آخر کسی است



حکایت ۱۴ بوستان سعدی


  • هومان انصاری
  • ۰
  • ۰
 

تاکی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه منم من که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

دیوانه برون از همه آیین تو جوید

تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید

هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

بیچاره بهائی که دلش زار غم توست

هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست

امید وی از عاطفت دم به دم توست

تقصیر خیالی به امید کرم توست

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه




»««««اثر شیخ بهایی (ره) مخمس «««««

  • هومان انصاری
  • ۰
  • ۰

دل خوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم 

او که همینجاست کجا میرویم

حج بخدا جز به دل پاک نیست

شستن غم از دل غمناک نیست

دین که به تسبیح و سر و ریش نیست

هرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب

شب همه شب گریه و امن یجیب



++++شاعر حسین عبدی پور++++

  • هومان انصاری
  • ۰
  • ۰

دل به دنیا در نبندد هوشیار

ای که دستت می‌رسد کاری بکن

پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند

رستم و رویینه‌تن اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ملک

کز بسی خلق است دنیا یادگار

این همه رفتند و مای شوخ چشم

هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار

ای که وقتی نطفه بودی بی‌خبر

وقت دیگر طفل بودی شیرخوار

مدتی بالا گرفتی تا بلوغ

سرو بالایی شدی سیمین عذار

همچنین تا مرد نام‌آور شدی

فارس میدان و صید و کارزار

آنچه دیدی بر قرار خود نماند

واین چه بینی هم نماند بر قرار

دیر و زود این شکل و شخص نازنین

خاک خواهد بودن و خاکش غبار

گل بخواهد چید بی‌شک باغبان

ور نچیند خود فرو ریزد ز بار

این همه هیچ است چون می‌بگذرد

تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار

نام نیکو گر بماند ز آدمی

به کاز او ماند سرای زرنگار

سال دیگر را که می‌داند حساب؟

یا کجا رفت آن که با ما بود پار؟

خفتگان بیچاره در خاک لحد

خفته اندر کلهٔ سر سوسمار

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست

ای برادر سیرت زیبا بیار

هیچ دانی تا خرد به یا روان

من بگویم گر بداری استوار

آدمی را عقل باید در بدن

ور نه جان در کالبد دارد حمار

پیش از آن کاز دست بیرونت برد

گردش گیتی زمام اختیار

گنج خواهی، در طلب رنجی ببر

خرمنی می‌بایدت، تخمی بکار

چون خداوندت بزرگی داد و حکم

خرده از خردان مسکین در گذار

چون زبردستیت بخشید آسمان

زیردستان را همیشه نیک دار

عذرخواهان را خطاکاری ببخش

زینهاری را به جان ده زینهار

شکر نعمت را نکویی کن که حق

دوست دارد بندگان حقگزار

لطف او لطفیست بیرون از عدد

فضل او فضلیست بیرون از شمار

گر به هر مویی زبانی باشدت

شکر یک نعمت نگویی از هزار

نام نیک رفتگان ضایع مکن

تا بماند نام نیکت پایدار

ملکبانان را نشاید روز و شب

گاهی اندر خمر و گاهی در خمار

کام درویشان و مسکینان بده

تا همه کارت بر آرد کردگار

با غریبان لطف بی‌اندازه کن

تا رود نامت به نیکی در دیار

زور بازو داری و شمشیر تیز

گر جهان لشکر بگیرد غم مدار

از درون خستگان اندیشه کن

وز دعای مردم پرهیزگار

منجنیق آه مظلومان به صبح

سخت گیرد ظالمان را در حصار

با بدان بد باش و با نیکان نکو

جای گل گل باش و جای خار خار

دیو با مردم نیامیزد مترس

بل بترس از مردمان دیوسار

هر که دد یا مردم بد پرورد

دیر زود از جان بر آرندش دمار

با بدان چندان که نیکویی کنی

قتل مار افسا نباشد جز به مار

ای که داری چشم عقل و گوش هوش

پند من در گوش کن چون گوشوار

نشکند عهد من الا سنگدل

نشنود قول من الا بختیار

سعدیا چندان که می‌دانی بگوی

حق نباید گفتن الا آشکار

هر که را خوف و طمع در کار نیست

از ختا باکش نباشد وز تتار

دولت نوئین اعظم شهریار

باد تا باشد بقای روزگار

خسرو عادل امیر نامور

انکیانو سرور عالی تبار

دیگران حلوا به طرغو آورند

من جواهر می‌کنم بر وی نثار

پادشاهان را ثنا گویند و مدح

من دعایی می‌کنم درویش‌وار

یارب الهامش به نیکویی بده

وز بقای عمر برخوردار دار

جاودان از دور گیتی کام دل

در کنارت باد و دشمن بر کنار


شماره ۲۸ قصیده 

در مدح امیر انکیانو





  • هومان انصاری
  • ۰
  • ۰

آیت الله بهجت فرمودند:گشتیم و گشتیم و بالاخره ذکری بالاتر از ذکر »»»صلوات««« پیدا نکردیم


دستور ایشان به سالکان راه الهی و معنویت این بود که در برنامه عملی روزانه کمتر از ۴۰۰ صلوات نفرستند

زیرا افرادی هست که بالاتر از ۱۰۰۰بار بلکه ۳۰۰۰بار و گاها بدون شمارش صلوات میفرستند


کاش ما لا اقل روزی صد صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان میفرستادیم


لیکن ما دنبال راحتی های دگریم


حالا که دانستیم برترین ذکر چیست آیا وقت توبه فرانرسیده!؟

آیا وقت صلواتی شدن و نورانی شدن نشده؟!


آیا وقت فرار از گناه و آشتی با امام زمان نشده؟!



فقط از خودمان بپرسیم.:پس کی بیدار خواهیم شد!!!

  • هومان انصاری